اولویت‌های یک زن در زندگی

این سال‌ها حرف از فعالیت اجتماعی زنان که می‌شود، خیلی‌ها گوش‌شان را تیز می‌کنند که مبادا کسی بخواهد اشکالی نسبت به فعالیت زنان بگیرد یا خدایی نکرده محدودیتی برای آنان قائل شود.

خوشبختانه حساسیت زنان نسبت به موضوعات مربوط به آنها بالا رفته و متأسفانه در بسیاری موارد همین حساسیت‌ها مانع شده از درک درست بعضی مطالب و موجب سوء برداشت‌هایی شده است.

آن چیزی که اغلب در این موضوع، یعنی فعالیت اجتماعی زنان، گفت‌وگو را کمی پیچیده و مشکل می‌کند، مرزبندی نکردن دو مبحث است؛ یک، اینکه آیا فعالیت اجتماعی زنان از نظر اسلام خوب است یا بد؟ مجاز است یا غیرمجاز؟ و دوم اینکه اولویت‌های وظایف زنان چیست؟ فعالیت اجتماعی؟ یا همسرداری و فرزندداری؟

بعضی‌ها به اشتباه، صحبت از همسرداری و فرزندداری را، به محدودیت و حتی ممنوعیت فعالیت زن تعبیر می‌کنند و نتیجتاً در مقابل آن جبهه می‌گیرند؛ بیایید کمی این دو موضوع را بیشتر بررسی کنیم:

آیا فعالیت اجتماعی زنان جایز است؟

البته که جایز است؛ از صدر اسلام تاکنون زن‌ها در اجتماع نقش داشته‌اند و وظایفی به عهده‌شان بوده؛ حتی در غزوات پیامبر (ص) هم زنانی به عنوان نیروهای پشتیبان و امدادگر به همراه سپاه به میدان‌های رزم می‌رفتند که با توجه به شرایط آن زمان، بسیار کار طاقت‌فرسا و خسته‌کننده‌ای بوده است؛ در پیروزی همین انقلاب اسلامی، مگر زنان کم نقش داشتند؟ نگاهی به جامعه کنونی هم به وضوح گویای نقش‌آفرینی زنان در مشاغل و خدمات اجتماعی است.

از شواهد تاریخی و عینی که بگذریم و محاسبه‌ای عقلانی کنیم، می‌بینیم که جامعه ناگزیر است از پذیرش نقش زنان؛ چندان که از عصرهای کهن زن در چرخه اقتصادی نقش داشته است؛ چراکه زنان نیمی از جمعیت یک جامعه را تشکیل می‌دهند و اگر حتی از نیم دیگرش که مردان هستند چشم‌پوشی کنیم، همین نیمه زنانه نیازمند خدماتی است که در مواردی جز خود زنان از عهده آنها برنمی‌آیند.

ساده‌تر بگویم زنان نیازهایی دارند که طبق موازین خود اسلام، جز از طریق زنان دیگر نمی‌شود به آنها پاسخ داد؛ تصور کنید بیماری‌های زنان را، یا خدماتی مثل آرایشگری و عکاسی را که اگر اسلام می‌خواست مانع فعالیت زنان شود، و از طرفی هم برخی احکام محرم و نامحرمی را تشریع کند، قطعاً دچار دور باطلی می‌شد.

می‌بینیم که از نظر تاریخی نه تنها زنان از فعالیت اجتماعی منع نشده، بلکه با یک محاسبه عقلی هم لزوم حضور آنان اثبات می‌شود.

اولویت وظایف زنان چیست؟

شاید بیشترین مباحث و مناظرات در پاسخ به این پرسش اتفاق می‌افتد؛ من در اینجا قصد ندارم مطلب پیش رو را اثبات کنم، تنها به خاطر پیش‌برد موضوع این نوشته، به اولویت‌های نقش زن و مرد به اختصار اشاره می‌کنم؛ آنچه که با کاوش در موجودیت جوامع، خصلت‌ها و تفاوت‌های طبیعی زن و مرد، هدف خلقت و نهایتاً آموزه‌های دینی به آن می‌رسیم، این است که زن و مرد طبیعتاً و فطرتاً دارای نقش‌ها و وظایفی متمایز از هم هستند.

مرد و خلق‌وخو و ساختار جسمی و روحی‌اش به نوعی است که نقش حمایتگری و تأمین‌کنندگی پررنگ‌تری دارد، و زن نقش تربیتی و عواطفش پررنگ‌تر است که موجب شده است از دیر زمان، مرد به تأمین غذا و مایحتاج خانواده رو بیاورد و زن به پرورش و تربیت فرزند و فراهم‌سازی محیط امن خانه مشغول شود؛ این نه یک نقش دستوری، که یک نقش طبیعی است.

زن پیش از آنکه یک فعال اجتماعی یا اقتصادی باشد، یک همسر است و یک مادر؛ دقت کنید که گفته نمی‌شود که زن فعال اجتماعی و اقتصادی نیست، بلکه نقش مادری و همسری او پررنگ‌تر و در اولویت معرفی می‌شود.

با تقسیم وظایفی که در طبیعت صورت گرفته و در اسلام بر آن صحه گذاشته شده است، وظیفهٔ تأمین اقتصادی خانواده بر دوش مرد است، و همین موجب می‌شود که این تکلیف از دوش زن برداشته شود؛ اما آنچه که بر عهده زن نهاده شده است، به نظر من، به مراتب دشوارتر و بااهمیت‌تر و سرنوشت‌سازتر از وظیفه مرد است.

نقش مادری و تربیتی او در خانواده (که فقط محدود به فرزندان نیست، بلکه مردان را هم در برمی‌گیرد)؛ اگر مرد در جامعه نقش تولیدکننده و پیش‌برنده تمدن و توسعه را دارد، نقش زن در جامعه، انسان‌سازی تعریف شده است.

چرا زن‌ها ترجیح می‌دهند یک فعال اجتماعی خوب باشند تا یک مادر یا همسر خوب؟

با همه این توضیحات، مطلب اخیر مورد پذیرش عده زیادی از زنان نیست و آنها ترجیح می‌دهند یک مهندس، یک معلم، یا حتی یک فروشنده خوب باشند تا تنها یک «خانه‌دار»؛ علت آن در درجه اول به کم‌ اهمیت جلوه دادن یا کم‌اهمیت فرض کردن نقش خانه‌داری برمی‌گردد.

از یک زمان، خانه‌داری به شست‌وشو و پخت‌وپز در خانه و کهنه‌شویی معنا شد! و به اشتباه زنان خانه‌دار موجوداتی تعریف شدند که هیچ سودی برای جامعه ندارند و تنها به اعمالی کم‌ارزش مشغول‌اند و از نظر اقتصادی سربار جامعه شناخته می‌شوند؛ از این رو زنان از اینکه «خانه‌دار» تلقی شوند، گریزان شدند.

اینکه منشأ این نوع نگاه تحقیرآمیز به خانه‌داری و همچنین علت احساس تحقیر در زنانی که فقط به خانه‌داری مشغول‌اند دقیقاً چه بوده است، نیاز به واکاوی جدا دارد؛ اما آنچه که مسلم است این است که احیای ارزش خانه‌داری که عبارت است از همسرداری و تربیت فرزند (و نه صرف شست‌وشو و کارهای خانه) یکی از گام‌های مهم و اساسی، و مؤثر است که باید در جهت نیل به آن برنامه‌ریزی‌های دقیق و کارهای جدی‌ صورت بگیرد.

در نهایت…

در آغاز جمع‌بندی این مطالب، بار دیگر سؤال ابتدای مطلب را تکرار می‌کنم؛ چرا برخی زن‌ها در مباحث مربوط به فعالیت اجتماعی زنان، به شدت جبهه‌گیری می‌کنند؟ با توجه به مطالب ذکر شده می‌توان گفت عده‌ای از آنها وقتی می‌شنوند که کسی هویت زن را یا اولویت فعالیت‌های او را مادری اعلام می‌کند، در مقابل او جبهه گرفته و او را متهم می‌کنند به لیستی از اتهامات.

با این تصور که او در پی سلب امکان فعالیت‌های اجتماعی زن است؛ زن قبل از اینکه یک پایه تولید یا چرخه اقتصاد جامعه باشد، مادر است و همسر؛ و مفهوم این کلام برخلاف تصور بسیاری از دوستان، نفی مشارکت زن در اقتصاد یا فعالیت اجتماعی نیست، بلکه پررنگ‌تر کردن وظیفه اصلی زن است که اولویت دارد به فعالیت اقتصادی او

به عبارتی این منع فعالیت زنان نیست، بلکه توجه به کیفیت فعالیت آنهاست.

در نقد دومین جمله باید عرض کرد ساده‌انگاری است اگر معتقد باشیم که کسی در آن سطح از علم و آگاهی، مدعی عدم دخالت و ورود زنان به فعالیت‌های اجتماعی باشد و از آن بالاتر یک‌ دفعه بیاید کل زنان را بیکار کند و فعالیت‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیمی از جامعه را از بین ببرد!

به طور خلاصه می‌توان گفت حرف بر سر این است که حضور زن در جامعه نباید بی‌قانون و بی‌چارچوب و به هر قیمتی باشد؛ حضور اجتماعی و اقتصادی زنان به قیمت از هم پاشیده شدن بنیان خانواده، قطعاً نه تنها نشان پیشرفت و تمدن نیست، که موجب انحطاط و اضمحلال جامعه و سر از ناکجاآباد در آوردن است.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : دو شنبه 8 مهر 1392برچسب:, | 21:50 | نویسنده : هــــفـــتــــکـل ســـــــلام |