اين روزها صداوسيما مانند يتيمي است كه هيچ كس آن را نميخواهد؛ نه ضرغامي از عملكرد تلويزيون ملي راضي است و نه شوراي نظارت بر صداوسيما كه در عرض يك ماه دو بار براي اين سازمان بزرگ خط و نشان كشيده است. حتي مجلس هم چندان دلخوشي از برنامههاي تلويزيون ندارد اما در رأس همه اينها مردم هم از كليت برنامههاي تلويزيون رضايت ندارند. در پايان دوران رياست عزتالله ضرغامي بر صداوسيما چرا رسانه ملي به اين روز دچار شده است؟ همه ناراضيهاي صداوسيما دمدمههاي رفتن عزتالله ضرغامي از صدا و سيما است؛ پايان دورهاي 10 ساله كه با فراز و نشيبهاي فراواني همراه بوده است، اما شايد دوران سراشيبي صداوسيما را بايد در همين سالهاي پاياني رياست ضرغامي در رسانه ملي دانست؛ دوراني كه هيچ كس از خروجي تلويزيون راضي نبود و نيست. البته به حق در اين دوران تلويزيون گاه توليدات خوبي هم داشته است؛ سريالها و برنامههايي همچون «پايتخت»، «مادرانه»، «زمانه»، برنامه «90» و حتي «پژمان» از تلويزيون پخش شدهاند و براي مردم جاذبه زيادي داشتند اما در مقياس كلي، از يك دورنماي واقعبينانهتر، عملكرد تلويزيون آن چيزي نيست كه مردم انتظارش را دارند. تلويزيون به هيچوجه مطلوب و مورد قبول ذائقه مردم نيست؛ به رغم گزارشهاي از مد افتادهاي كه تا همين چند وقت پيش صداوسيما از سطح كوچه و بازار تهيه ميكرد و نمره قبولي برنامههايش را به زور در دست عابران ميچپاند اما ديگر دوره اصرار و انكار گذشته است و اگر قرار باشد نتيجه آراي يك جامعه آماري واقعي درباره برنامههاي رسانه ملي اعلام شود بدون شك نتيجه گوياي اين نارضايتي خواهد بود، حتي عزتالله ضرغامي، رئيس رسانه ملي هم در اظهارنظري گفته است كه اين خروجي صدا و سيما كيفيت خوبي ندارد. شوراي نظارت بر صدا و سيما هم در عرض يك ماه دوبار به صدا و سيما اخطار داده است؛ يك مورد اخطار مربوط به پخش موسيقيهاي سبك و بيمعنا در برنامههاي گوناگون صدا، موسيقيزدگي و موسيقي محوري برنامهها و استفاده افراطي از آنها بود و مورد ديگر هم مربوط به صحنههايي از سريال «كلاه پهلوي». اين شورا همچنين طي گزارشي عملكرد رسانه ملي در پرداخت به مقولات سبك زندگي را هم ضعيف و نامناسب ارزيابي كرده و لازم دانسته است تا مديران سازمان، توجه بيشتري به محتواي سريالهاي ايراني داشته باشند. كوزيگوني و حريم سلطان در صدر جستوجوي گوگل مردم ايران درباره نارضايتيها از صدا و سيما از همه نهادها و افراد حقوقي كه بگذريم باز هم نقطه سر خط به واژه مردم ميرسيم؛ مهمترين قشر براي اظهارنظر و قضاوت درباره برنامههاي صدا و سيما. روز گذشته هفت صبح گزارشي جالب توجه درباره نتايج غافلگيركننده يك تحقيق را منتشر كرد. نگارنده گزارش اين روزنامه با استفاده از موتور جستوجوگر گوگل، عناوين سريالهايي كه مردم ايران بيش از ديگر سريالهاي تلويزيون آنها در گوگل جستوجو كرده بودند از دل درياي اينترنت بيرون كشيده بود؛ جالب توجه است كه سريالهاي سطح پايين تركيهاي چون سريال «كوزي گوني»، «حريم سلطان» و «عمر گل لاله» در صدر نتايج اين جستوجو قرار گرفتند. همان طور كه هفت صبح در گزارش خود نوشت، اين تجربه گوگلي، تابلويي از ذائقه تماشاگر نرمال ايراني است؛ ذائقهاي كه مطمئناً ميتواند راهنمايي باشد براي برنامهسازان و سريالسازان تا ساختههاي خود را در گذرگاههاي مورد علاقه تماشاگران ايراني پيش ببرند و براي جلب رضايت او بكوشند. در واقع در يك كلام مردم كشورمان اگرچه گاه شاهد پخش سريالهاي خوبي چون «پژمان» بودهاند اما آنها از كليت برنامههاي تلويزيون رضايت ندارد كه اگر غير اين بود محبوبيت برنامههاي ماهوارهاي نزد مردم كشورمان به هيچ وجه توجيه منطقي نداشت. منشأ غيرمالي مشكلات صداوسيما صدا و سيمايي كه در اين روزهاي پاياني رياست ضرغامي به مشكلات مالي برخورده است، راههاي بسياري همچون راهاندازي شمار زيادي شبكه جديد ديجيتال را براي حل مشكل مخاطبزدگي خود امتحان كرده است، اما همه اين راهها يكراست به نقطه نارضايتي كلي مخاطبان از خروجي صدا و سيما ختم شدهاند. به راستي چگونه بايد از طلسم مشكلات صدا وسيما رمزگشايي كرد؟ شايد در همان زمينهاي بزرگ جام جم بايد به دنبال پاسخ مناسب گشت. صدا و سيما به شمار زياد نيروهايش معروف است؛ جمعيتي كه جامجم را به يك شهر تبديل ميكند. بخشي از مشكلات صدا و سيما درباره ميزان كارآمدي اين جمعيت وسيع است. رسانه ملي در عصري با شبكههاي مختلف دنيا رقابت ميكند كه بسياري از اين شبكهها بر مبنا و محوريت تخصصگرايي فعاليت ميكنند و خروجي برنامههاي صدا و سيما كه به شدت بر ضعف مديريت برنامهسازي و نبوغ و خلاقيت دلالت دارد حاكي از كمتعداد بودن جمعيت متخصص در صدا و سيما است. در اين سازمان بزرگ و چند لايه اتفاقات مختلف و عجيب زياد ميافتد و اعمال سليقههاي شخصي و گاه باندبازي و انحصارطلبي نيز در طرد شدن نيروهاي متخصص و زبده آن بيتقصير نيست؛ سريالهايي كه تنها به دست اسامي خاص سپرده ميشوند و ترانههايي كه ناز صداي خوانندگان نور چشمي را ميطلبند و چهرههاي متخصص و موسفيدي كه به دليل بيان نظر و انتقاد از مديري از گود تلويزيون بيرون افتادهاند همگي گوياي اين مطلب هستند. مشكلات صدا و سيما يكي دو تا نيست و سازماني كه حل مشكلاتش را در گرو حل مشكل بودجه خود ميداند بايد ابتدا گرههاي درونسازمانياش را باز كند.
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.