؛رقص و مجالس شبانه به یکی از معضلات پنهان در دانشگاه ها و خوابگاه های دانشجویی تبدیل شده است که همین موضوع بهانه ای شد تا پرونده ای را با موضوع رقص در دانشگاه ها باز کنیم و با بررسی دقیق تر آن، این معضل را مورد کنکاش قرار دهیم. به همین منظور مطالب مرتبط را در پرونده ای به نام «یک تکان اضافی» دنبال کنید.
در دومین نوشتار از پرونده ی «یک تکان اضافی» میهمان قلم رعنا صباغ،دانشجوی کارشناسی دانشگاه علامه طباطبایی هستیم که متن آن به شرح زیر است:
فکر کن عصر است خسته از سرکار برگشته ای آرام در خانه به سوی اتاق خواب می روی تا لختی بیاسایی که ناگهان دوباره شروع می شود، صدای بلند موزیک، کر، جیغ و پایکوبی گویا دوباره شروع کرده اند و تو گناهت این است که خانه ای مقابل یک خوابگاه دانشجویی داری؟
تفریحات دانشجویان دختر در خوابگاه ها، گرایش به رقص و موسیقی و ... در فضای خوابگاهی ... این قصه سر دراز دارد...!
بازخوانی ترانه ها و انواع موسیقی بویژه (رپ) و تقلید انواع رقص ها در فضای آکادمیک و علمی- فرهنگی تناقضی است آشکار و البته فراگیر که نه تنها اوقات فراغت تعداد قابل توجهی از دانشجویان خوابگاهی (خصوصاً دختران) را درگیر کرده است، بلکه کلاس های درس در مقاطع راهنمایی و دبیرستان هم از این روال ناصحیح بی بهره نمانده اند.
چه شد که به جای نیل به اهداف والای فرهنگی، ترویج فرهنگ عفاف و رعایت اصول و موازین اخلاقی و ارزشی در محیط های فرهنگی به چنین بن بستی تهی رسیده ایم؟
گرچه بررسی چرایی و چگونگی روند تربیتی در خانواده ها و متولیان آموزشی و پرورشی و همچنین بنیان های فلسفی روش های تربیتی به کار گرفته شده می تواند به سهم خود علل و عوامل بسیاری از معضلات این قبیل را بر ما نمایان سازد، اما نباید از بستر ضد فرهنگی که موجبات تقویت مسئله فوق را فراهم کرده است و همچنین عدم اهتمام جدی به تعمیق محتوای معنوی برنامه های تفریحی و فرآورده های فرهنگی (فیلم ها، تئاترها، مسابقات، نمایشگاه ها و ...) غافل شویم.
تاکید بر برگزاری اردوهای زیارتی برای آخر هفته دانشجویان خوابگاهی لازم است اما آیا کافی هم هست؟!
وضعیت اسفبار اوقات فراغت دانشجویان خوابگاهی به روشنی بیانگر این مطلب است که به راحتی از کنار دانشجویان با سطح اعتقادی نسبتاً پایین گذشته ایم!
برنامه ریزی جهت اردوهای قم، جمکران، مشهد و .... و اختصاص آخر هفته های خوابگاه به قرائت دسته جمعی دعای کمیل، دعای ندبه و ختم صلوات ستودنی است، اما فراموش نکنیم که آخر هفته عده ای از دانشجویان خوابگاهی ما در وب گردی های عموماً غیراخلاقی، چت کردن ها، ساعت ها وقت گذاشتن برای دانلود آخرین مدل لباس و آرایش، پرداختن به دوستی ها و روابط نامشروع - از دوستی های خیابانی گرفته تا روابط شبه همجنس گرایی در محیط خوابگاهی - شرکت در پارتی ها و یا برپایی سور و سات رقص و پایکوبی در فضای خوابگاه خلاصه شده است.
معضل فوق حاکی از آن است که تدابیر فرهنگی ما در جلب مشارکت حداکثری دانشجویان با سطوح گوناگون اعتقادی و بهره وری بالای آنها از برنامه های مذهبی و ساده عاجز مانده اند.
یکی از مسائلی که به نوبه خود منجر به تقویت بستر ضد فرهنگی شده، انتخاب محیط جغرافیایی نامناسب جهت احداث خوابگاه های دانشجویی است.
خانم دانشجو که از نظر اعتقادی و حتی هویت یابی هنوز به مرحله ثبات نرسیده، از شهر یا روستای محروم (منظور محرومیت نسبی از اطلاع رسانی های دینی- فرهنگی و آسیب شناسانه) است،
در یکی از دانشگاه های معتبر کلان شهر تهران مشغول به تحصیل است، اما خوابگاهش کجاست؟ در یکی از محله های شمالی شهر تهران که بدحجابی ها و رواج فرهنگ غرب گرایی در آنجا موج می زند!
اینکه این دانشجو با هر بار بیرون آمدن از خوابگاه جهت تفریح، خرید یا حتی رفتن به دانشگاه و مواجهه با مسائل نه تنها غیراخلاقی و غیردینی، بلکه ضد اخلاق و دین و فرهنگ با چه چالش و تناقض عظیم و بعضاً مخرب فکری میان ارزش ها و آموخته های قبلی اش در فضای بسته با دیده ها و شنیده های فعلیش در کوچه پس کوچه های شمال شهر دست و پنجه نرم می کند و عاقبت چه بر سر سازه های فرهنگی ذهنش خواهد آمد، قضاوتش با شماست.
اگر چه در میان دانشجویان خوابگاهی عده ای محجوب به حیا و عفیف را می توان یافت، اما حضور افرادی با باورهای دینی بی ثبات و متزلزل انکارناشدنی است.
آیا متولیان دانشگاهی قبل از انتخاب محیط احداث خوابگاه ها، پیش نگری عقلایی و برآورد آسیب های احتمالی چنین تصمیمی را بر خود لازم و واجب دانسته اند؟!
آیا غنی سازی فرهنگی برنامه ها و اردوهای دانشجویی از عرصه شعار پایین آمده و سرلوحه تصمیمات قرار گرفته است؟!
آیا متولیان فرهنگی به راهبردهایی از قبیل بهره گیری از نیروهای کارآمد در عرصه فعالیت های فرهنگی، تقویت کادر فرهنگی، شناسایی ظرفیت ها و توانمندی های دختران دانشجو و بهره گیری از آنها جهت بهینه سازی وضعیت فرهنگی – اجتماعی محیط های دانشگاهی و خوابگاهی، تخصیص بودجه و منابع مالی لازم جهت تامین اوقات فراغت دانشجویان، گسترش امکانات و تجهیزات فرهنگی خوابگاه ها در اوقات فراغت دانشجویان و هماهنگی میان امور خوابگاه ها و دستگاه های مربوط جهت اختصاص پارک ها و مراکز تفریحی مختص دانشجویان دختر جامه عمل پوشانده اند؟! تا چه حد – در مقام عمل- به امر خطیر آموزش خانواده ها با رویکرد ترویج تربیت اسلامی بها داده شده است؟! به تغییر اساسی بنیان های فلسفی حیطه آموزشی و پرورشی چطور؟!
دانشجویان چه می گویند؟
خانم کارشناس ارشد رشته مدیریت آموزشی می گوید: انتخاب نوع سرگرمی قبل از هر چیزی به اعتقادات افراد بر می گردد و بعد به محیط. فرد می تواند در شرایط خطر قرار گیرد، ولی انتخاب درستی داشته باشد، ولی به طور کلی نباید تاثیر محیط را انکار کرد؛ چون تجربه مکرر سرگرمی هایی از این قبیل حتی حساسیت آدم معتقد را هم تحت تاثیر قرار می دهد و باعث غفلت می شود و گناه را عادی می کند، بنابراین انتخاب سرگرمی های نامشروع توسط افراد معتقد در جایی که بستر دینداری کمرنگ شده چندان دور از انتظار نیست.
در نظر بگیرید شخصی را که در یک خانواده متدین بخواهد شرب خمر یا پاسور بازی کند، نه بستری مهیاست و نه پذیرشی از سوی خانواده، ولی در محیط آزادتر که باید و نبایدهای بیرونی برداشته شده، حفظ دین سخت تر است و البته ارزشمندتر. حالا در نظر بگیرید فضای آزاد خوابگاه را برای انتخاب نوع سرگرمی! پس مهیا بودن بستر دینداری در محیط های مختلف فرق دارد.
خانم کارشناس علوم تربیتی عقیده دارد که سرگرمی دانشجویان خوابگاهی؛ عضویت در سایت های مختلف، چت کردن، با دوست پسر بیرون رفتن، شرکت در پارتی ها و تهران گردی و ... است.
وی همچنین دلایل این نوع شادی و تفریحات را چنین بر می شمارد: بیکاری، تنهایی، خانواده خشک و متعصب، دوست ناباب.
خانم کارشناس کتابداری می گوید: خب ما در خوابگاه یکسری کارهایی انجام می دهیم که وقت مان بگذرد؛ در واقع در محیط خوابگاه اکثر به خاطر این که بیکار هستند از هم تاثیر می پذیرند، مثلاً چت می کنند، به وبلاگ ها و سایت ها سر می زنند و عضو می شوند- اتفاقاً من هم از این تفریح خوشم می آید- البته شخصاً سعی می کنم غیراخلاقی نشود. از دیگر سرگرمی های ما این است که با دوستان و همخوابگاهی هایمان بیرون برویم؛ خیابان گردی و خرید و تفریح؛ گاهی اوقات که مسئولان خوابگاه اردو برگزار کنند از آن استقبال می کنیم.
قضاوت با خودتان؛ شما مسئول بادغدغه دانشگاه باشید یا جای پدر و مادر این بچه ها یا ناظر مسلمان چه می گویید؟
نظرات شما عزیزان: