حجاب و عفاف، مسئله ای که این روزها به دغدغه بسیاری از مراجع، علما، مسئولین و مردم تبدیل شده است و جایی نیست که صحبت از این امر نباشد؛ از وبلاگ ها و سایت های خبری گرفته تا منبرها و سخنرانی ها همه بحث از حیا و عفاف دارند.
گشت ارشاد نیز در این مجموعه نقش پر رنگی را بازی می کند بطوری که خود گشت ارشاد محل اختلاف بسیاری در داخل کشور است و بطور معمول یکی از مباحث مطرح شده در ایام انتخابات ریاست جمهوری می باشد و جالب اینکه در بعد از انتخابات ۸۸ ویژه نامه عفاف و حجاب روزنامه ایران بنام خاتون، گشت ارشاد را بهانه ی فتنه گران برای لشکرکشی خیابانی و آشوب می داند و یک فصل از ویژه نامه را با عنوان «ای گشت مرا ارشاد کن» به نقد فعالیت های گشت ارشاد می پردازد.
فارغ از اینکه نگاه ما به گشت چگونه است اما مقوله حجاب و عفاف چیزی نیست که بتوان با گشت ارشاد آن را حل کرد بلکه محصول فرآیند خود مجموعه سیستم جمهوری اسلامی می باشد. در اینجا تضادی است که قابل حل نیست: ویژه نامه روزنامه ایران بعنوان نماینده گفتمان دولت دهم روش های گشت ارشاد را در گسترش امر حجاب و عفاف ناپسند جلوه می دهد و بر امر کار فرهنگی تاکید می نماید و این در حالی است که خود چندان بر آن پایبند نیست. اگر موفقیت یک کار فرهنگی را باید در بسط و گسترش سبک زندگی دانست پس دولت احمدی نژاد در این امر قطعا شکست خورده است چرا که فقط همین اجرای مسکن مهر توسط دولت دهم کافی است تا برایند کار فرهنگی دولت را فهمید. دولت احمدی نژاد از یک سو روش های گشت ارشادی را نامناسب می شمارد و بر کار فرهنگی تاکید می نماید اما خود در اجرای مسکن مهر از آشپزخانه های باز «اوپن» بهره می برد چرا که آشپزخانه اوپن و بی حجابی دو مقوله چندان دور از هم نیستند و اوپن بودن آشپزخانه ها نماد بی حیایی معماری مدرن در حوزه سبک زندگی است و به عبارتی خود دولت گسترش دهنده معماری بی عفت است.
با نگاهی از بالا به سیستم می توان این نتیجه را گرفت که حجاب و عفاف با معماری، هنر، رسانه و صنعت رابطه دوسویه ای دارد و نمی توان مسئله گسترش حیا را بدون در نظر گرفتن رابطه متقابل اینها حل کرد.
استاد اکبر جباری در کتاب «فلسفه، تکثیر، جنسیت» که در بخشی از این کتاب به هندسه بی حجابی در پدیدارشناسی زیست جهانی جنسی می پردازد اینگونه می نویسد که: «بی حجابی یا بدحجابی در ایران علل متعددی دارد که این علل در مجموع، عالمی را برای ایرانیان به طور عام ساخته است که من از آن به زیست جهان جنسی یا عالم سکشوال یاد می کنم. ساختمان های بلندی که اشراف کامل به ساختمان های کوچک مجاور دارند و تا اتاق خواب ساختمان های مجاور را در دید خود می آورند همه چیز در چشم انداز سکشوال مستقر می شوند… امروزه بسیاری از صنایع بزرگ دنیا در طبقه بندی محصولات خود، محصولاتی را با عنوان صنعت جنسی [sexual design] طراحی و تولید می کنند. برای نمونه اتومبیل۲۰۶ یکی از محصولات سکشوال صنایع خودروسازی پژو فرانسه است که امروزه حتی افردی از این خودرو استفاده می برند که شاید کمترین توجه را به این ماهیت داشته باشند…»
پس حجاب و عفاف مقوله ی بسیار پیچیده ای است که به راحتی با گفتن کار فرهنگی حل نمی شود و به عبارتی از ورزش و شهرسازی گرفته تا رسانه و سیاست درگیر این مسئله هستند.
در دنیای امروز این بحث مطرح است که رسانه ها مهمترین عامل گسترش و بسط بی حیایی و بی عفتی در جوامع امروزی هستند. طبق گزارشی که شبکه تلویزیونی راشاتودی آن را در سال ۱۳۸۹ منتشر کرد در ایالت متحده آمریکا تنها ۲۵ میلیون وب سایت ثبت شده پورن وجود دارد که تغذیه این وب سایت ها بی شک بر عهده رسانه ها می باشد که این شبکه از شبکه پورنوگرافی گرفته تا شبکه های موسیقی و فیلم بطور مستقیم به اشاعه بی حیایی و بی عفتی می پردازند.
اما در اینجا نباید این بی حیایی رسانه ای را تنها در شبکه های پورنو دید چرا که بسط بی حیایی در لایه های متعدد صورت می گرد و می توان از آن به بی حیایی غیرمستقیم یاد کرد که ممکن است در رسانه های مختلف از جمله رسانه ملی [صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران] صورت پذیرد.
حضور زنان با چهره و صداهای خوب در برنامه های متنوع تنها نمونه ی کوچکی از این بی حیایی غیرمستقیم می باشد؛ زنانی که در قالب مجریان تلویزیونی البته با چادر(!) به گفتگو با میهمانان خود می پردازد و از نوع حرف زدن با میهمان و حرکات دست و فاصله نشستن، هیچ قرابتی با چادری که پوشیده اند ندارند.
البته نباید بی حیایی غیرمستقیم تلویزیون را به همین برنامه ها و مجریان چادری و غیرچادری ختم کرد که گاها در سریال ها و مجموعه های تلویزیونی نیز دیده شده است که چیزی جز بی عفتی، عشق های ضربدری و سیاه نمایی دیده نمی شود که می توان از سریال ساختمان پزشکان به کارگردانی سروش صحت نام برد. وحید یامین پور [کارشناس مسائل رسانه و مجری سابق برنامه روبه فردا و دیروز امروز فردا] درباره محتوای سریال ساختمان پزشکان اینگونه نظر دارد که:
«ساختمان پزشکان رسما یک سریال جنسی و منحط و تمام آمریکایی است؛ فکر کرده اید که چرا شبکه های فارسی زبانی که برای ایرانیان راه اندازی می کنند اغلب آنها صحنه های اروتیک ندارند، می دانید که آنها سانسور می کنند چون که آنها فهمیده اند خانواده های ایرانی مستقیما با صحنه های غیر اخلاقی ارتباط برقرار نمی کنند و خانواده دار هستند پس باید از روش دیگری استفاده کرد و روش آن هم ساختمان پزشکان می باشد…»(+)
در اینجا باید گفت که این انتقادها بیانگر این مسئله نیست که مسئولین و بزرگان رسانه ملی نیز اینگونه هستند بلکه باید گفت که اکثر مسئولین و متولیان صدا و سیما بی شک از افراد پاکدامن و اخلاقمند هستند اما در حوزه تخصصی خود بسیار ضعیف عمل می کنند به همین خاطر است که به بسیاری از نتایج مورد نظر خود دست نمی یابند. این را در برنامه مسابقه خانوادگی محور کلید که از شبکه سوم سیما پخش می شود می توان دید که متولیان این مسابقه بر این بوده اند که بر فرهنگ خانواده محوری تاکید شود اما آنچه که دیده می شود در اکثر موارد عکس این نتیجه را می دهد چرا که در بخش هایی از مسابقه از خانم های چادری خواسته می شود که برای کسب امتیاز به انجام کارهای خانه داری و در بیشتر موارد کارهایی که در آشپزخانه انجام می گیرد را انجام دهند و این در ضمیر ناخودآگاه بینندگان این مسابقه می نشیند که چادر عاملی برای محدودیت است و زنان با چادر نمی توانند از عهده کارهای خود برایند در حالی که فلسفه چادر در اسلام برای امور اجتماعی زن و در بیرون از خانواده برای حفظ مصونیت وی می باشد و در داخل خانه و هنگام آشپزی نیازی بدان نیست.
در پایان باید گفت که ضعف رسانه ملی در عرصه عفاف و حجاب را باید در سخنان دکتر ابراهیم فیاض [جامع شناس و استاد دانشگاه تهران] بیان کرد که: «در حوزه رسانه که پل ارتباطی برای جنگ نرم است ما به شدت ضعیف و بی محتوا عمل می کنیم… صدا و سیما نیاز به دانش دارد، کلا باید اذعان داشت که تخصص محتوایی در رسانه ملی وجود ندارد؛ یعنی افراد آماتورند، لذا شما هیچ حرفی از اسلام و… نمی توانی بزنی. سیاه نمایی، ابتذال و آرمان گرایی بی محتوا نتیجه رسانه ی ملی ما شده است و این تغییر مدیریت ها گرچه ممکن است بهتر شود، ولی چندان تغییری ایجاد نمی کند. بنده معتقدم این اصلا رسانه نیست، بلکه پول هنگفتی است که صرف خرید دوربین های آخرین مدل و تقلید لوکیشن جدید از تلویزیون های غربی می شود اما در غرب اینگونه نیست، رسانه یک نوع سواد است.
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.